8 - بندر عباس:

بعد از خواب خونه دوستمون تو بندر عباس ساعت 7 از خواب بیدار شدیم و صبحانه ای که شب قبل تهیه کرده بودیم رو خوردیم و از خونه زدیم بیرون. خودمونو رسوندیم سر خیابون و تا کنار ساحل با ماشین رفتیم همونجا یه مجتمع تجاری بود که یکی دو ساعت رو داخل اون چرخ زدیم، همون موقع من نقشه بندر عباس رو نگاهی کردم دیدم نزدیکمون دو جای تاریخی داریم که پیاده راه افتادیم به سمتشون


معبد هندوها

تصاویر و توضیحات بیشتر در ادامه مطلب....


1- حمام گله داری : که چون بسته بود فقط تونستیم از بیرون ازش چنتا عکس بگیریم.

2- معبد هندوها : که متاسفانه اونم بسته بود و تنها کاری که تونستیم بکنیم این بود که ساختمونی مشرف به این بنا رو پیدا کردیم که بالکن بزرگی داشت و ما هم رفتیم طبقه دومش و در خونه ای رو زدیم و از صاحب خونه خواستیم بهمون اجازه بده تا بریم رو بالکن خونه و از اونجا چنتا عکس بگیریم که صاحب خونه با رویی باز مارو پذیرفت و بعد از گذشن از داخل خونه رو بالکن پشت خونه چنتا عکس یادگاری گرفتیم و یه عکس هم با خود صاحب خونه.


حمام گله داری

معبد هندوها
معبد هندوها

از اونجا رفتیم بازار قدیم بندر عباس و دوری اونجا زدیم و بعد از پیاده روی خودمونو رسوندیم خیابون سیادان و نهار رو تو یکی از غذا خوری های خوب این خیابون به نام غذا خوری بندر، قلیه ماهی و کباب میکس ماهی و میگو خوردیم که واقعا عالی بود و بعد از بیرون اومدن از رستوران با بچه های دوچرخه سوار اصفهانی که اومده بودن جزیره قشم رو رکاب بزنن گپی زدیم و سوار ماشین شدیم و خودمونو رسوندیم خونه. وسیله هامونو جمع کردیم و با دوستمون تماس گرفتیم و اومد دنبالمون و مارو تا ایستگاه قطار همراهی کرد و بعد از تشکر و خداحافظی ازش وارد ایستگاه راه آهن شدیم و بعد خرید الویه و نون برای شام سوار قطار برگشت به سمت تهران شدیم.

بازار هدیمی بندر عباس

9-قطار تا تهران :
خوشبختانه هم کوپه ای های خوبی گیرمون اومده بود یه زن و شوهر و دختر کوچیکشون و آقایی تنها، تایممون رو داخل قطار به گپ زدن گذروندیم تا شب شد و بعد از خوردن شام و درست کردن تخت ها برق کوپه رو خاموش کردیم و خوابیدیم.

هزینه ها

10. ساعت 7 بیدار شدیم، خواب خوبی تو قطار نداشتیم چون تخت هاش شیب داشت و من کمر درد گرفته بودم .بعد از جمع کردن تخت ها خودمونو به رستوران قطار رسوندیم و بعد از نیم ساعت آشپزخونه قطار راه افتاد و صبحانه نیمرو سفارش دادیم و بعد از خوردن صبحانه برگشتیم به کوپمون و وسیله هامونو جمع کردیم. ساعت تقریبا 10 بود که رسیدیم ایستگاه راه آهن تهران و از اونجا با مترو خودمونو رسوندیم آزادی و از اونجا هم با اتوبوس قزوین بودیم.

هزینه ها


هزینه ها